پخش زنده
دانلود اپلیکیشن اندروید دانلود اپلیکیشن اندروید
English عربي
3499
-
الف
+

نگاهی گذرا به سریال «خانه ای در تاريکی»

همزمان با پخش سریال «خانه ‎ای در تاریکی»، نگاهی به نظر یکی از منتقدان تلویزیونی درباره این سریال خواهیم داشت.

همزمان با پخش سریال «خانه‌ای در تاریکی»، نگاهی به نظر یکی از منتقدان تلویزیونی درباره این سریال خواهیم داشت.

به گزارش آی‌فیلم، عمده توفيق مجموعه تلویزیونی «خانه‌ای در تاریکی» به نسبت موفقیت سریال «پس از باران»، جدای از وجوه بصری کار شده آن (خصوصاً در نورپردازی و کادربندی های شسته و رفته اش) به قصه جذابی باز می‌گردد که صرف نظر از توفيق يا عدم توفيق در ارائه تصويری فولکلوريک از مناسبات قومی يا مثلاً قوام نيافتنی درون مايه ارتباطات ضد انسان ارباب - رعيتی، دست کم قصه ای را تعريف می کرد که در بطن خود اصول و الفبای يک درام خانوادگی و پرتعليق را مطابق الگوهاي تثبيت شده اش رعايت کرده بود.

فيلمنامه‌ای که علی رغم مایل شدن به کليشه‌های هميشگی در انتها، در بخش اعظم خود توانسته بود به هارمونی دلچسبی از تلفيق دو روايت متفاوت از منظر نوع و گونه درام و گنجاندن صحيح فلاش بک در مسير پيرنگ طبيعی داستان دست يابد. اما در جوانی يا همين خانه ای در تاريکی نشانی از آن فيلمنامه پرپيچ و خم، پر حادثه و کمی تا قسمتی ظريف نديديم.

خانه ای در تاريکی البته در کليت، منسجم تر است و دست کم می داند که از قصه و شخصيت هايش چه می خواهد. مشکل اصلی فيلمنامه مجموعه اين است که نويسنده، ذوق زده از ايده محوری اش دست به قلم برده است. ظاهراً قرار بوده همه اجزای درام علاوه بر بالقوه، بکر و دست نخوردن بودن، حاوی جذابيت های طبيعی برای عامه تماشاگرانی باشد که پس از، سریال «پس از باران»، منتظر اثر مشابهی هستند. اتفاقاً زاويه نگاه سعيد سلطانی به دوره ای از تاريخ معاصر که بارها و بارها در آثار مختلف سينمايی و تلويزيونی به آن پرداخته شده، در ابتدا نيز چنين می نمود.

درگيری عشاير و قزاق‌ها افتتاحيه مناسبی برای يک درام پر اوج و فرود و هيجان انگيز است. اما قصه بلافاصله به مسير ديگری می افتد و نويسنده با نيت خلق يک فضای قجری وحشت زا، خود و شخصيت های مخلوقش را در يک خانه حبس می کند. همين مقيد شدن به اين که «قرار است خانه ای در تاريکی بيافرينيم که وحشت و تعاليق و نحوست بر آن حاکم باشد» عملاً به نتيجه معکوسی انجاميده است.

معضل مهم فيلمنامه خانه ای در تاريکی همين يکنواختی و کسالت عجيبی است که بر سير داستان حکمفرماست. از يک گره مهم تا حادثه بعدی صحنه هايی شکل می گيرند که حذف و عدمشان تفاوتی در خط سير قصه به وجود نمی آورد. به طور متناوب شاهد بحث و جدل های بی پايان اعضای اين خانه تاريک هستيم که انگار قسم خورده اند هر بار به هم می رسند بنای دعوا و مشاجره بگذارند. بحث های آنها تمامی ندارد و گفت و گوهايی که از فرط تکرار حفظ شده ايم.

خانه‌ای در تاریکی اگر به جای این همه فصول زائد و طولانی بیشتر به وجوه مستند تاریخی می پرداخت و مایه های انتقام، مقاومت، شورش و البته عشق را در جایگاه خود به کار می گرفت، می توانست جدی تر جلوه کند. «پس از باران» در بخش های بازگشت به گذشته، موفق شده بود در قالب یک قصه گویی روان و راحت، سوز و گدازی تأثیر گذار و غمی دلنشین را به مخاطب منتقل کند. اما خانه ای در تاریکی در نهایت حس خاصی را برنمی انگیزد. البته خلق «نفرت» شاید سهل الوصول ترین حس تصویری باشد. وقتی فردی کس دیگری را به طرز وحشیانه ای شلاق می زند، ناخودآگاه از او متنفر می شویم. اما این نفرت عمق و معنا ندارد. (این را مقایسه کنید با نفرتی که از آن سرهنگ آلمانی کازابلانکا به تدریج در ما نفوذ می کند. رخنه کردن یک احساس انسانی که از پیش تعیین شده اما بر جان و روح فیلمنامه درخشان اثر نشسته است.) آشکار است که الزام نویسنده مبنی بر این که حتماً متنی بنویسد که کفاف 40-30 قسمت یک مجموعه تلویزیونی بلند مدت را بدهد، خود حاصل دیگری بوده که همه اجزا و ارکان متن را تحت تأثیر خود قرار داده است. به راحتی می شد مثلاً به جای 40 قسمت یک سریال 15 قسمتی جذاب و موجز از آن در آورد. ایده و بستر داستانی خانه ای در تاریکی این قابلیت را داشت که به یکی از بهترین ها و استثنائات تلویزیون تبدیل شود. و البته همه می دانیم که از واژه تا تصویر راهی طولانی است.

نويسنده: مهران آرين

بیشتر بخوانید:

جدول پخش شبکه آی فیلم

م ن /ه خ

نظر شما
ارسال نظر